خسته ترین ,,پرنده,, شهر
خیلی نا امیدم ...
راجب همه چی
راجب درس، دانشگاه، آینده،
چرا نمیتونم اونجوری ک میحوام درس بخونم ؟
چرا نمیتونم اونی ک میخوام بشم؟
دوست دارم ب موفق بودنم تو درس افتخار کنم
چیز دیگه ای ندارم ک بهش افتخار کنم
دوست داشتم لااقل تو درس...
چرا نمیشه...
نمیتونم احساسم رو کنترل کنم بخاطر همین ...
تا میام دو روز درس بخونم یه چیزایی...
اههههه
خیلی کلافه م...
چقد از خودم متنفرم خدا
تنبل و بی اراده م
متنفرم خداااا از خودم متنفرم
باورم نمیشه ...
چطور میتونم تو رو نداشته باشم؟
یه " مخسام" گفتن تو رو ب بهترین شعر عاشقانه دنیا نمیدم
چجوری بتونم تموم خاطرات و حرفات فراموش کنم ؟
چطوری بتونم ب قلبم بگم تو رو دوست نداشته باشه؟
چجوری ب قلم تو دستم بگم اسم تو رو ننویسه؟
چجوری ب صفحه کیبورد بگم از تو ننویسه؟
چجوری آخه ...
مرگ رو میخوام ولی اینا رو نه
خیلی دوستت دارم خیلی زیاد...
باشه اگه بخوای فراموشت میکنم
باید باهات رک برای آخرین بار حرف بزنم
غرورم رو برای هزارمین بار میشکنم
دیگه طاقت ندارم
چهل روز نشده...نذرم هنوز تکمیل نشده
ولی نمیتونم صبر کنم
امشب برای آخرین بار حرف میزنم
امیدوارم مث همیشه نپیچونی....
من بدترین دختر دنیا، باید بهم بگی برو ...
وگرنه نمیرم
اینو هزار بار بهت گفتم ...
امشب جدی جدی باهات حرف میزنم
دوستت دارم همیشه...
وقتی تصمیم گرفتم باهات حرف بزنم اشکام همین جوری میومد
حتی فکرش هم داغونم میکنه ...
ولی چاره ای ندارم
باید تکلیفم مشخص شه...
امشب خیلی سخت گذشت
هق هق میزدم اما نتونستم یه کلمه باهات حرف بزنم
از دلتنگی داشتم میمردم
تو فقط هرگز نفهم ک چقد دوستت دارم
اصلا نمیخوام ...
دلم داره میترکه ...
نفسم سخت میاد و میره
بیشتر از همیشه منتظر مرگم
بدون تو هیچ نمیخوام این زندگی رو
فقط از خدا متنفرم ک چرا جونمو نمیگیره
خیلی دوستت دارم امید
خیلی زیاد....
کی میشه منم یه دلخوشی داشته باشم
خیلی حالم بده
خدایا دلم خیلی گرفته
اگه عشقم برنگرده چی؟
من ب امید اینکه برمیگرده زنده م
اگه برنگرده چیکار کنم خدا ...
نگو ب زندگی ادامه بده معنی زندگیم اون بود ...
خدایا چی میشه یبار فقط یبار تو کل زندگیم ب من لطف کنی؟
همش زمین خوردم...همش غمگین بود شکست خوردم
چی میشه این یه بار بهم رحم کنی و
خوشحالم کنی؟
میدونی ک چقد دوستش دارم خدا
خدایا از ته دل امیدوارم هیچ وقت این زجه های منو نخونه
نفهمه چقد اذیت شدم
غرورم نشکنه پیشش
گرچه هیچ غروری نمونده برام ...
خدایا خواهش میکنم ...
از دلتنگی نفهمیدم چیکار کنم ک آروم شم
باز کردم اس هایی ک دادی رو خوندم
خدا نفسم داره بند میاد از گریه
مگه اون آدم نیستی تو ؟
مگه همون آدمی نیستی ک اون حرفا رو زده؟
پس چی شد الان؟
گلوم داره میسوزه از بغض
رسیدم ب اس ام اس هایی ک اون شبی ک داشتی حرف دل میزدی فرستادی
همون شبی ک وسطش من گفتم خدافظ و رفتم
اس دادی...
وای چقد دلم میخواد اسمت رو بنویسم و
جواب بدی ...
چقد دلم میخواد باهات حرف بزنم...
اما حیف میدونم از من بدت میاد
میدونم برات هیچ ارزش و اهمیتی ندارم
دیگه نتونستم بخونم بقیه اس ها رو ...
همیشه اینجوریه...نمیتونم کامل بخونم
وسطش دلم طاقت نمیاره...
خدایا هیچ فکرش نمیکردم یه روزی این همه عاشق بشم ...
من هی دعا میکنم برگردی
وقت اذان، وقت بارون، شب، طلوع،غروب،نصف شب، پیاده،سواره،خواب و بیدار...
من در همه حال دارم دعا میکنم برگردی
ولی چ فایده وقتی تو نمیخوای ک بیای...
خیلی دوستت دارم خیلی ...
دلم برات یه ذره شده
حسرت صدا کردن اسمت داره دیوونه م میکنه
حسرت اینکه اسمم رو بنویسی و
با ولع بخونم ...
حسرت مخسایی گفتنت...
آخ ک چقد داغونم از نبودنت ...
چرا رفتی آخه من هنوز نفهمیدم...
دارم میسوزم تو این غم
تو ک نمیدونی ب چ روزی افتادم
نمیدونی ک چجوری افسرده شدم...
تو فکر مرگم...
ولی حتی توان واسه خودکشی هم ندارم
من فقط تو کل زندگیم تو رو میحوام .
میفهمی؟
تو رو میخوام ...
با تموم وجودم میخوامت اما دستم بهت نمیرسه
خدایا این حسرت داره روانیم میکنه داره منو نابود میکنه
خدایا قلبم داره میترکه پس کی نجاتم میدی
یا عشقمو بهم بده یا جونمو بگیر
خدایا سخته زندگی بدون رویام
سخته ... خدایا نجاتم بده ...
وای قلبم داره از جاش کنده میشه انگار اندازه دنیا پر شده، داره میترکه ...
تو رو خدا، تو رو جون عزیز برگرد...
منو ببین دارم واسه کی میگم اینا رو ...
ای وای سخت تر از همه چیز اینه ک تو هیچ وقت قرار نیست بفهمی این حال منو ...
هیچ وقت قرار نیست بفهمی چی میکشم ...
لعنت ب من...
ای خدا... ای خدا ...
پس چرا نمیمیرم...
دارم از غصه میترکم
از دلتنگی
ولی تو انگار ن انگار
پس اون حرفا رو کی زد ب من؟
مگه تو نبودی؟
پس چی شد؟
من چیکار کردم آخه ...
روزایی ک بودی میترسیدم از نبودت
ک اخرم اومد...
نمیدونم دلت بی وفا شد یا من از عشق بدم اومد
واسه دلتنگی هات، برگرد ک بی تو این حسم تلف میشه
تو نبودی ببینی بی تو من چ بلایی سرم اومد ...
.......................................................................................
از خودم متنفر میکنی منو وقتی این بلا رو سرم میاری
کاش اینجوری نمیشد
کاش یه چیزی میگفتی و بعد میرفتی
ینی این همه از من بیزار بودی؟
نمیدونم دیگه چیو باور کنم
کی میتونه باور کنه ک عشقش ازش بیزاره؟
من چجوری باور کنم تو به من و احساسم و غصه هام اهمیت ندادی؟
چجوریباور کنم برات هیچ اهمیتی نداشتم؟
نه...
مگه برات مهم نبود همه چی؟
درسم، سلامتیم، حوصله م سر بره یا نره، گریه کردن یا نکردنم....
همش مهم بود...
پس چی شد؟
نه من نمیتونم باور کنم بد بودنت رو
برگرد....
در اتاقم بازه و پر از تاریکی
دراز کشیدم رو تخت و قفلم رو گوشی ک رو حالت پرواز گذاشتمش
صدام میکنه
"مهسا یه لیوان شیر میخوری؟"
"باشه بابا"
اومده در اتاق
چشمش جایی رو نمیبینه،
"مهسا چرا تو تاریکی نشستی" چراغ روشن کرد...
"بابااااا روشن نکن"
"آخه من نمیبینم ک"
"باشه روشن کن"
"شیر با چی میخوری مهسا"
"هیچی بابا همین طوری خالی"
لیوان داد ب دستم و رفت
چراغ خاموش کرد
دیگه لازم نیست بهش یادآوری کنم چراغ خاموش کن
میدونه تو تاریکی زندگی میکنم...
تو فکر اینم اگه بمیرم بابا چجوری تحمل میکنه...
نشسته تو چشام
سکوت مبهم تو
شکسته تو صدام ...
....................................
دیگه شکستم... ب معنای واقعی وجودم خرد شده
تک تک سلول هام خسته شدن
دیروز شنیدم مامان ب بابا گفت دیگه داره میمیره این مهسا
همه جوره دارم میمیرم ...
سفر تا انتها ...
تو هم با من بیا
تو ای همراه من
تموم لحظه ها
تو تنها عاشقی برای قصه ها
بیا با من بمون تو نبض جاده ها
ک مقصد منتظر برای ما
سکوت میشکنه صدای ما ....
......
چرا نمیتونم زندگی کنم؟
چقد اشک؟
امروز یه میدون چند بار دور زدم نمیتونم تمرکز کنم ...
دلم میخواد ب خونه برنگردم،
دلم میخواد یه لحظه چشام ببندم و
وقتی باز کردم ببینم هیچ چی از گذشته نمونده باهام
اشک دیگه اجازه نمیده حتی الان؛حتی موقع رانندگی وقتی تنهام فقط دارم اشک پاک میکنم ...
تو دنیای بزرگت غریبی عاشقم....
....
خدایا نجاتم بده از این چیزی ک اسمش زندگیه...
دیگه حتی عشقم هم نیست.چرا زنده موندم؟
منتظر چی هستی خدا ...
راحتم کن
چقد ذلیل یه عشق خاکستر شده باشم...
چقد از دلتنگی بگم؟
چقد شبا ب یادت سر کنم ؟
تا کی...
میدونم نمیای، میدونم از من بدت میاد ...
ولی پس چرا...
من و شما هر چی ک بود، یه مدت با هم بودیم،
نمیتونم ساده بگذرم، شاید بگی من چقد له هستم
ولی هر چی ک اسمش رو بزاری به من اجازه نمیده همین طور بیخیال مثل تو از این موضوع بگذرم...
تو حتی یه دلیل ب من نگفتی ...
نتونستم درک کنم چرا این کار با من کردی . ...
چقد یه آدم میتونه دلسنگ باشه که یکی رو اینجوری آزار بده و عین خیالش نباشه...
چرا نمیگی چی شده؟
اه ...
تو دلم پر از حرف و درددل و دلتنگیه
نمیتونم به هیشکی بگم
میگم ب خدا بگم ولی نمیخوام
حوصلشو ندارم
خدا گوش نمیده
دوستم نداره
مث همه ادم ها ...
مث مریضا همش افقی میشم
لپ تاپ باز میکنم ک بشینم پای درس ولی با صورت میفتم رو کیبورد و نمیتونم سرم بالا بگیرم
نمیتونم حتی راه برم
چی ب سرم اومده خدا
چرا این همه بی حال شدم
انگار مردم ...
وای خدا خیلی خسته م
مائده میگه ب زور هم ک شده میبرمت پیش روانشناس
ولی نمیخوام
نمیرم
از زندگی سیرم
کافیه
خوب و بد گذشت ...
دیگه نمیخوام بیشتر از این ادامه بدم
از ادم ها خیری ندیدم
از هیچ کدوم
وقتی از پدر و مادر ندیدم دیگه بقیه ک ....
دلم خیلی گرفته
دو روزه دارم ب خودم فکر میکنم
هیچ نقطه مثبتی تو وجودم نیست
هیچ چیز با ارزشی تو وجودم نیست
برای چی زنده م؟
از خودم بدم میاد
چرا من اینجوری شدم...
عشق من
دنیام خیلی تاریک شده
من ...
دنبام رو باختم
خیلی روزای سختی گذروندم
چیزایی تو زندگی برام اتفاق افتاد ک فقط خدا میدونه
خیلیا بهم بدهکارن
خیلی دلم شکست
از رو سادگی خیلی ضربه ها خوردم
یه احمق بودم کل عمرم...
وقتی فهمیدم ب تو دل بستم
فکر میکردم چقد من در برابر تو کم هستم
منو ببخش اگه ناخواسته تو رو این مدت آزار دادم
ولی امیدوارم یه روزی بهت ثابت بشه دوست داشتن دست خود ادم نیست
خدا بهم طاقت بده بتونم این نوشته رو تا اخر بنویسم
خدا دارم حرفای اخرم ب عشقم مینویسم بعد مرگم بخونه
دیگه نمیخوام حتی تو وبلاگ هک برات درددل کنم
عشق من این مدت تو این غار تنهایی برات نوشتم
منو ببخش اگه این همه نفرت انگیز بودم
همیشه بد بودم
دلم داره میترکه
سر شام هی میخواستم از حسین بپرسم ک اگه بمیرم چیکار میکنه
بخدا دست خودم نیست مرگ احاطه م کرده
فقط تو فکر رفتنم
نمیدونم خبر مردن منو میشنوی یا نه
ولی راحت میشی بعدش
از شر یه زبون نفهم خخخخخ
کاش دنیا یه جور دیکه میچرخید
ک من خوب بودم
ک زندگیم یه مدل دیگه بود
ک عشقم ب تو مسخره و ب درد نخور نبود ...
کاش با اشک غریبه بودم
کاش مث خیلی از ادم ها بلد نبودم بنویسم
کاش ...
سرطان؟؟؟
به اسم من نمیاد مگه نه
اصلا شبیه من نیست مگه نه
ب هم نمیخوریم
شاید مث همیشه دارم خودمو واسه خدا لوس میکنم
اصلا تو این سن نمیشه ک اخه
مامان چرا نمیاد منو ببره دکتر...
شاید فقط یه حدس بچگونه س
ینی میمیرم؟
کاش نرم جهنم
بچه شدم بابا
دلم بهونه ی تو رو داره ک دارم چرت میگم مگه نه
شاید خیلی دلم میخواد ک تو عصبی شی ک از مرگ نگم
هههههههه
چقد دوست داشتنت شیرینه
آخ عزیزِ لعنتیِ من
آخ...
کاش بمیرم
زندگی رو دوست ندارم رویای من
از این معما ک اسمش زندگیه نفرت دارم
دلم میخواد راحت شم ازش
وسعت یادت تو فکر من خیلی بزرگ شده رویام
نمیتونم طاقت بیارم
تموم لحظه هام بی هدف میشینم و ب تو فکر میکنم
هم تو هم خودم از مهسا متنفریم
چ تغاهم بدی خخخخخخخخخخخ
خیلی حرفا موند تو دلم
ک حتی اینجا نتونستم بگم
کاش مث تو بودم
بیخیال... بی احساس ... خوب ... مهربون ... راستگو ... اوف تو تکی تک ...
از کجا پیدات شد ؟
تو کی اخه اومدی تو زندگی من ک زندگی رو ازم گرفتی و مال خودت کردی
یه روز صبح خیلی عادی از خواب بیدار میشی و نبودن منو حتی احساس هم نمیکنی
ما مگه از هم چی ب هم یادگار دادیم؟
من از خودم به تو دردسر
و تو از خودت ب من یه دنیا "ن"
نبودن، نخواستن، ندیدن، نشدن، نخواندن، نفهمیدن...
کاش بلد نبودم بنویسم
کاش بی احساس بودم
میدونی عزیز من
شاید تموم این تلخی بخاطر اینه ک من لیاقت ندارم
بخاطر اینه ک من خوب نیستم
چقد طولانی شد این نوشته
تو خلسه م و ازم نخواه ک تو رویا هام ازت دست بردارم
بزار تو خیالم باهات حرف بزنم
بزار خیال هم صحبتی با تو یکم آروم کنه دل بی قرارمو
دو ماه از بهار گذشت
ولی بهار اسمی
بهار من تویی میدونی ک
بهت گفته بودم بی تو همیشه زمستونه
ب نظرت بهار میمیرم یا تابستون؟
شاید تو یه حرکت باحال تو روز تولدم 13 مرداد بمیرم؟
میشه یه خواهشی کنم؟
همیشه وقتی یه اهنگ غمگین و سوزناک شنیدی، یاد من بیفت
خخخخخخخخخخ
میدونم حالت بهم میزنه حرفام
کاش خوشگل بودم
دارم از حسرت هام میگم بهم نخند
اه حالم بد شد بسه دیگه نامه
شاید دیگه ننویسم اینجا
میخوام تمرین کنم نبودنت رو
خخخخخ
میدونم دیره
میدونم خیلی وقته رفتی
ولی باشه بزار امشب تصمیم بگیرم ک ب نبودنت باور داشته باشم
اخه من هنوز رفتنت رو باور نکردم عشق من
چقد خوبه ک میمیرم و دیگه نمیتونم خوش باشم باهات هههههههه
اخه...
دوستت دارم رویای من
همیشه برام رویا موندی...
ادم ک نمیتونه ب رویاهاش نزدیک بشه مگه نه
مواظب خوبی هات باش رویام
عشق یه چیز خیلی ناچیزه تو زندگی
سگ برینه ب هر چی احساس و عشق رو زمینه
نفرین ب من اگه یبار دیگه اسم عشق بیارم
تف تو روی من اگه خر بشم واسه یه احساس
از امشب ب بعد
فقط از زندگی انتقام میگیرم
از زمین و زمان بیزارم و از امشب
خودخواه میشم و
میرینم ب این زندگی ی سگی
تف تو روی هر کی بخواد نزدیک من بشه
تنهایی هامو دیگه با هیشکی تقسیم نمیکنم
و هر لحظه متنفر تر میشم از هر موجودی ک رو زمین هست و نفس میکشه
تف تو روی خدا ک نخواست روی آرامش ببینم
تف تو روی هر چیزی ک میگن مقدسه
سگ برینه تو این مقدسات
آره جرات ندارم واسه اینکه خودمو بکشم
ولی روحمو کشتم تا دیگه بد باشم
و چ خوب ک مردم بد پرست شدن
بد باشم محبوب تر هم میشم
اه چقد متنفرم از تک تک آدم های دنیا
دنیا ، هی دنیا ، چقد تو پستی ...
چقد حقیری
و تک تک آدم هات حروم زاده
حروم زاده
حروم زاده
ک نمیتونم ...اه
اوج دلتنگی هام رو
با خوندن حرفامون میگذرونم ...
دلم پر از غصه میشه
گوشی رو برمیدارم ک
شاید یه اتفاقی از تو
توی دنیای من بیفته ...
ولی ....
لعنت ب من
لعنت ب ضعف من
از تو دیگه بریدم
ولی هنوز ..........
از ضربان قلبم متنفر میشم
وقتی میبینم تو این لحظه های دلگیر
هنوز میزنه ...
هنوز طپش داره ...
چرا نمیفهمه ک نباید بزنه؟
چرا نمیفهمه ک باید متوقف بشه
و منو راحتم کنه ...
آخه چجوری باور کنم
همون آدمی ک .....
اههههههه
من واست دوست خوبی نبودم
ولی تو یکی از بهترین دوستام بودی
حالمو درک میکردی،
کمکم میکردی، هر چند من ب حرفات گوش نمیدادم
ولی با حرفات میخواستی ک کمکم کنی...
مهربون و عاقل و صبور بودی
دقیقا برعکس من ...
کاش همیشه تو زندگیت با آدم های خوب طرف باشی
ن کسایی مث من ک همش اذیت و آزار هستن...
چقد دلم میخواد انقد موفق باشی تو زندگی
ک همه جا حرف از تو باشه و
من تو دلم افتخار کنم ک زمانی باهات هم صحبت بودم
چقد شیرین بود بودنت ...
آه...لعنت ب من ... کاش هیچ وقت عاشقت نمیشدم تا نمیرفتی
مثل قبلنا دوست میموندیم،
هم صحبت میشدیم
کاش بری از دنیام ...
خسته م از این همه بودنت ...
خسته م از اینکه فقط تویی تو فکر من
این تنهایی با یاد تو، تا کی قراره با من باشه؟
خسته م از زندگی.
میخوام بمیرم ک روحم همیشه کنار تو باشه
بیام و پیدا کنم تو رو
خسته م از اینکه اسیر جسم شدم
اگه فقط روح باشم، میتونم کنار باشم
ببینمت
از اینکه کنار آدم های دیگه شاد هستی، شاد بشم
کنارت بخندم، غصه بخورم؛ نگاهت کنم...نگاهت کنم...نگاهت کنم
عشق همه چیو خراب میکنه ...
همه چیو...
میدونم ک حرفام حالتو بهم میزنه
میدونم ک متنفری از تک تک جمله هام
لعنت ب من .......
رفت اونکه میگفت تنهات نمیزارم
رفت از پیشم
با اینکه میدونست خیلی دوستش دارم
غم چشمامو ندید و رفت و
حالا منتظرش من، هر شبو بیدارم.
تنها موندم
آخه هیچکسی رو بجز اون ک نداشتم
نمیدونستم واسش فرقی نداشت ک باشم یا نباشم
بی خبر رفتو، واسم راهی نذاشت
بجز اینکه بشینم و منتظرش باشم...
میرفت و
نمیخواست پای حرفای دلم بشینه
نمیزاشتم ک
چشای خیسمو حتی یه لحظه ببینه
هیچ حرفی رو نتونستم ک بهش بگمو
همه حرفا موند توی این سینه .
توی این دنیا
یکی نیست ک حال دل من رو بپرسه
تازه میفهمم
ک هر چی بد گفتن از این عشقا درسته
گریه میکردم
پشت سرت
تا نفهمی ک قلب من از دوریت میخوره غصه ...
بغض تو گلوم
سنگین شده از بس مونده تو سینه م
توی آینه همش چشمای قشنگشو اینجا میبینم
دیگه هیچی نموند بجز تنهایی و شب و
کاشکی بدونه داغون و غمگینم ...
میخونم بدونه
دلم تنگ شده واسه اون زخم زبوناش
وقتی ک ب من
میگفت حق با منه
جای حرفی نمیزاشت
کاش میفهمیدم
ک نه میمونه پیشم و
نه میمونه پای همه ی قولاش ......
( Emo band, bidaram )
هنوز وجودم خالیه،
از اون شب ، هنوز هم جای خالی یه چیزی تو وجودم حس میشه
تا حالا تو زندگی اینجوری بی حوصله نبودم
ک حتی دوستام هم نتونن تحمل کنن
ک هی بگن اه مهسا امروز چقد بی حوصله ای...
نمیدونم کی قراره درست شه،
نمیدونم
ولی میدونم هیچی ابدی نیست
هیچی یه جور نمیمونه
تغییر میکنه
آره من حق ندارم خوش باشم
ولی یه روزی دل بعضی آدم ها میسوزه
یه روزی روزگار بدجوری زمین میزنه
کسایی ک فک میکردن تو اوج هستن ...
لعنت ب این روزگار لعنتی
ک منو انتخاب کرد واسه بازیگر این نقش شدن ...
منو انتخاب کرد واسه کوه درد و غصه شدن
منو انتخاب کرد واسه زندگی غیر عادی داشتن
لعنت ب خدا ک نمیخواست هیچ وقت خوش باشم
لعنت ب خدا ک منو آورد ک ببینه ظرفیت یه آدم چقده واسه غصه و درد
قلبم این چند روز درد میکنه از غصه
یه چیزی تو وجودم شکسته انگار، احساس میکنم
یه خلا تو وجودم هست
چقد متنفرم از این لحظه هایی ک دارم زندگی میکنم
کاش زود تر سال ها بگذره
خسته م از این سال های کند زندگیم
متنفرم از این روزها
تو وجودم انگار آتیشه
تب کردم
لبم از تب داره میسوزه
نمیدونم ک آخه چرا اینجوری شدم
حالم خیلی بده خداااا
اهههههه
بیرون همه چی خوبه
ولی از درون انگار دارم داغون میشم
دارم میسوزم تو یه آتیش نامرئی
چرا اینجوری شدم آخه
دلم میخواد خودمو راحت کنم ولی نمیشه ...
از خدا متنفرم ک با من لج کرده
ازش متنفرممممم
دیدم
ساعت 4 شبه بیدار شدم از خواب
ینی یه جوری تب دارم ک ...
خیس عرق بودم
نتونستم تا 10 دقیقه حرکتی کنم
اه لعنت
تو تلگرام ب فیلم های ترسناک ک نگاه کردم
اینجوری شده ...
این وبلاگ لعنتی هم شده دفتر من
از تنهایی ...
اه لعنت
ب جون خودم قسم،
خیلی نامرد از آب در اومد .چهل روز تموم
21 بار هر روز
سوره خوشگلشو خوندم
با یه امیدواری و اعتقاد و باور واقعی
ولی دریغ از یه حرکت کوچیک
خیلی متنفر شدم ازش
نگو از ته دل نخوندی
نگو حکمتی بوده حتما
نگو صلاح این بوده
من از این جمله ها متنفرم
اون دوستم نداره فقط همین
اون نمیخواد من ب خواسته هام برسم
فقط خوشش میاد اذیت بشم
چقد درد داره این حس ک
خدا هم حتی دوستت نداشته باشه
اه ازش متنفرم
دلم میخواد تف کنم تو روش
دلم میخواد تیکه تیکه ش کنم
خیلی حرصم میده
لعنتی
چرا گم نمیشه از زندگیم؟
بره گورش گم کنه
ک منم انقد بهش فکر نکنم
فکر نکنم منم خدایی دارم
چون ک ندارم
چون ک منو ول کرده
چون کرده هیچ وقت هیچ وقت دوستم نداشت
منم ازش متنفرم
زشت بد جنس
هیچ وقت طرف من نبود و نیس
همیشه ضد من بوده
خدای بد
متنفرم ازش
(قلبم یکی دو روزه بدجوری درد میکنه
انگار یه بسته سورن خالی کردی توش
داره میترکه )
یه انتظار غریبی دآرم
کی میای ؟
اه چقد متنفرم از این آدم داغون
از این مهسایی ک حال خودشو هم ب هم میزنه
خسته م ک حتی دیگه نمیتونم لبخند مصنوعی بزنم
ماه رمضون داره میاد لعنتی
یاد اولین شب ماه رمضون سال پیش میفتم ...
اه اه ...
همش گوشی از دستم میندازم زمین
ک بهت زنگ نزنم
نمیدونم این چ خوره جدیدی افتاده ب دلم
ک همش امشب میخوام صدات بشنوم
لعنتی این چ زندگی بود آخه ...
چرا تموم نمیشه این تلخی
من کسی نبودم ک اینجوری دل بدم و دل نکنم
من زود فراموش میکردم
زود بیخیال میشدم
این چ تلخی ی بی انتهایی بود ک اومد تو زندگیم
همه دلیل هام تویی
دلم میگیره فقط درمون تویی
اشک میریزم فقط بند اومدنش با توئه
حالم بده فقط خوب شدنش با توئه
دلم میخواد خودم خفه ت کنم
دلم میخواد بمیری
چقد آخه عذاب ...
خدا لعنتت کنه بی رحم
همه این لحظه ها تموم میشه
تموم بی قراری ها
دلتنگی ها
همه غصه ها تموم میشه
من میمونم و یه دنیا عذاب برای گناه ها
بعد اون چیزی نیس
ولی اونو میخوام
این عذابا رو نمیخوام
از دنیا بریدم
نمیرم دکتر
بزار اگه حتی این درد قلب و این غده خطرش کمه،
بیشتر بشه
انقد زیاد ک بمیرم
نمیرم دکتر
ب کسی هم نمیگم اصلا
فک کنم خدا داره بهم لطف میکنه
شاید تموم اون طلب هایی ک ازش دارم
رو داره پرداخت میکنه
وای اگه بمیرم ... خلاص میشم
از این خفگی نجات پیدا میکنم
از این افسردگی شدید
ک هیشکی ازش خبر نداره
از این شب های تلخ خلاص میشم ...
برام دعا کن عشق من همین روزا بمیرم
رویای تو مرا
میپرسم از خودم
با این همه چرا
من دوستت دارم ؟...
یه چیزی از تو توی وجودم من هست
ک نمیزاره از دوست داشتن تو دست بردارم
کاش میشد بمیرم برای تو
و برای همیشه راحت شم
قدری اگر مرا
طاقت بیاوری
از اشتباه من
یکبار بگذری
میبینی از خودت
دیوآنه تر منم
مجنون تو یکیست
آن یک نفر منم. ..
از همه دنیا میگذرم فقط برای تو
امروز دو بار دو کلمه دنیامو زیرو رو کرد
"یویا" و " نولدی با"
ای خدا ...
دلم داره میترکه
خیلی دلتنگم
ای شهر پس چرا
ظالم ک میشود
من دوستش دارم؟
مثل خبر مرگ یه عزیز
خبر خواستگاری اون پسره پیچید تو مغزم
هنگ کردم ...
" اما لیلی بی مجنونش دق میکنه میمیره "
هر خواستگاری رو رد کنم اینو ...
ای وای خدا
زندگیم ...
چجوری ب کسی ک ...
ایوای ...
" تو با قلب ویرانه ی من چ کردی "
همینو میخواستی دیگه خخخخ
ک بری و من اینجوری با قلبم جنگ داشته باشم
ک ندونم باید فراموشت کنم یا نه
ک ج ندی ب سوالم
ک نگی ک میخوای فراموشت کنم یا نه
همینو میخواستی ...
لعنت ب دل بی رحم و بی احساست
خیلی خوبه
همش با یاد تو قراره سر کنم ساعت هاشو
شب تا اذان صبح بیدار موندن،
حیف ک روزه م گفتنات
تک تک لحظه ها ....
ولی یه چیزی خیلی نگرانم کرده
شبای احیا ...
چجوری طاقت بیارم ؟
اون سه شب، هر دعایی میخوندم،
میگفتم خدایا از طرف رویام هم میخونما
اگه دعای منو قبول نمیکنی، دعایی ک از طرف اون میخونم رو قبول کن
خدایا فرشته ی زندگی منو ببخش اگه تو زندگیش خطایی کرده
خدایا انقد موفق و سربلند بشه ک دلم براش پر بکشه
خدایا انقد شاد و خوشبخت باشه ک تو دنیا تک باشه
خدایا عزیزاش رو براش حفظ کن
خدایا هر کسی و دوس داره تو زندگیش، سلامت کن
خدایا...خدایآ ... خدایا ...
امسال چیکار کنم ؟؟؟
من ک دیگه خدا ندارم
متنفرم ازش
پس از کی برات سلامتی بخوام ؟
از کی برات سعادت بخوام ؟
میدونم هیچ دعاهام قبول نمیشه
ولی خب با چی پس خودمو آروم کنم ؟
همیشه خوش باش دیگه ...
دلم پر میکشه برای هق هق هایی ک تو حرم امام رضا زدم
کاش بازم ...
اه
چیکار کنم این یه ماه بدون تو ؟
حکم نفس داری برای آدمیزاد
ک اگه نباشه کار تمومه
کارم خیلی وقته تموم شده
ولی ...
چرا یک سال کنارت بودم ک هر مناسبتی رو باهات تجربه کنم ک حالا هر سال بدون تو ، سخت باشه برام عید و عزا و تولد و طبیعت و غم و شادی...
وای ...
چقد دلم میخواست لااقل با یکی از دوستام دوست شی ک ازت خبر داشته باشم
اینجوری حتی هیچ خبری ازت ندارم
فقط همیشه از ته دلم میگذره ک هر جا هستی، شاد باشی
شاد بودنت تو این دنیایی ک پر شده از غم و آه،
برای من بهترین اتفاق زندگیمه
دلم برات تنگ شده و حتی بیشتر تنگ میشه از یه هفته بعد ...
از خدات بخواه برام صبر بده
سخته لحظه هام ...